دیدگاه و یاداشتهای شما مقالات شما

تاریخ ناشناخته

فرزین خوشچین

تاریخ ناشناخته-1

نکته ها و فاکتهایی هستند، که با گذشت زمان و نشستن غباری از فراموشی بر آنها، می توانند بگونه ای برداشت شوند، که با واقعیت همخوانی چندانی نداشته و گاه نیز، برای وارونه سازی واقعیات تاریخی بهره برداری شوند. بسیاری از تاریخنویسی «بیطرفانه» سخن گفته اند. راستش، «بیطرفانه» واژه ای کشدار است، که دست کم دو معنی گوناگون و کاملا متضاد را می تواند تداعی کند، اما آنچه می بایست از این «بیطرفی» به معنی «دادگری» برداشت نمود، در چارچوب بیان حقیقت می گنجد- حقیقتی، که حتی اگر به زیان ما باشد، نمی بایست لاپوشانی و یا دگرگونه شود. در این نوشتار به عکسی از دوران دولت موقت کرنسکی نگاهی دقیق می اندازیم و تاریخ آن روز را باهم بررسی می کنیم.

 این عکس (1) را، که ویکتور بوولوی از پنجرۀ عکاسخانۀ خودش گرفته بود، نه تنها برای کارشناسان، بلکه نزد همۀ کسانی، که با تاریخ انقلاب روسیه آشنایی دارند، عکسی شناخته شده می باشد. این عکس، که بجا و نابجا در هر فرصتی به کار گرفته می شود، با اطمینان می توانیم بگوییم، که از رویداد 4 ژوئیۀ 1917 در پتربورگ، در تقاطع بزرگراه نِفسکی و خیابان سادُوایا می باشد. البته، گاهی هم دیده شده است، که این عکس را به سرکوب خونین تظاهرات آرام مردم در مناسبت هایی دیگر، از جمله در 9 ژانویۀ 1905 (یکشنبۀ خونین) نسبت داده اند، که بکلی نادرست است. «یکشنبۀ خونین» در جلوی کاخ زمستانی تزار و در زمستانی برفی روی داده بود(2). برخی ها هم این عکس را مربوط به فوریۀ 1917 دانسته اند(3)، که نادرست است. اما این عکس از بزرگراه نِفسکی و در تابستان بدون برف گرفته شده بود: سر پیچ ملایم از بزرگراه نِفسکی به سوی بزرگراه سادوُوایا کتابخانۀ ملی روسیه دیده می شود. برای آنکه بدانیم این چه سالی است، بسنده است نگاه دقیقی به دیوار ساختمان بیاندازیم. روی دیوار پلاکادی بزرگتر از قد آدم آویزان است، که رویش «وام آزادی» نوشته شده است. این پلاکاد (4) اثر ب.م.کووستودیِف و برای روز جشن «وام آزادی» در 25 مه 1917 در پتربورگ و مسکو درست شده بود. پیش از آنکه به توضیحات دربارۀ رویدادی بپردازیم، که این عکس نشان می دهد، دربارۀ این پلاکاد اقتصادی سخنی چند بگوییم، تا اوضاع آن روزها بهتر درک شود.

دولت موقت و «وام آزادی»

 در 27 مارس 1917 «وام آزادی» از سوی دولت موقت بزرگترین پروژۀ اعتباری دولتی بود. در جریان بیش از دو سال جنگ و نیاز به تامین بودجه، اپوزیسیون ترقیخواه کادت توجه ویژه ای به این موضوع نشان داده بود، اما خودش را به انتقاد از تریبون دوما در پیوند با سیاست مالیاتی و فعالیت «کمیسیون اقتصادی» رژیم تزاری محدود کرده بود. جناح ترقیخواه حزب کادت در ماههای پایانی سال 1916 زیر تاثیر شرایط سخت اقتصادی و همچنین احساس پیروزی نزدیک در جنگ، خواهان کنار گذاردن تزار از حکومت شده بود. آنچه به دورنمای هزینه های نظامی در صورت رسیدن به قدرت کادتهای ترقیخواه مربوط می شود، رهبران آنها به وامهای خارجی و بیش از همه به آمریکایی ها امید بسیاری بسته بودند. با اینهمه بیشترین اهمیت به وامهای کلان داخلی داده می شد، که نه تنها برای رفع کمبود سرمایه، بلکه همچنین برای کاستن از حجم نقدینگی می بایست به کار گرفته می شدند. رویکرد به وام داخلی و اوراق قرضۀ ملی را حتی رئیس دومای دولتی، م.ب.رودزیانکو در ژانویۀ 1916 پیشنهاد کرده بود. در همان روزهای نخست سر کار آمدن دولت موقت روزنامۀ کادت «رچ»  زمان را برای رویکرد به اوراق قرضۀ ملی مناسب و لازم دانسته بود. وزیر امور مالی دولت موقت، م.ئی. تِرِشِنکو در 5 مارس اجرای این کار را پیشنهاد کرد و با تایید روسای بانکها مواجه شد، که برای اجرایش به ثبات سیاسی نیاز بود. بلشویکها بیشترین تبلیغات را علیه انتشار اوراق قرضۀ ملی به کار گرفته بودند، به «افشاگری» علیه سیاست «ضدمردمی» دولت موقت و موضع «خائنانۀ» رهبران اس-ارها و منشویکها دست زده بودند. با آنکه شوراها از وام ملی پشتیبانی کرده بودند، شرایط سخت زندگی مردم در پی ادامۀ جنگ، باعث شد تا این ایده از استقبال گستردۀ توده ها برخوردار نگردد. با اینهمه، کارگران کارخانه های سواتوپول یک روز از دستمزدشان را وام دولتی خریدند، کارگران کارخانۀ «رشتینکوف و شرکاء» از مسکو هرماه 15% از دستمزدشان را به خریدن وام پرداختند. کارگران فابریک پتروگراد «روسکایا تسوِتوپیس» مبالغی را جمع آوری کردند و … خلاصه بر سر این موضوع  در سازمانهای بلشویکی نیز اختلاف نظر به وجود آمده بود. س.پ. سِرِدا، کمیسار آیندۀ کشاورزی شوروی، که عضو کمیسیون اجرایی ریازان بود، پروپاگاند گسترده ای را به سود وام دولت کرنسکی سازمان داده بود، در زمانیکه لنین همۀ کوشش خودش را برای کارشکنی در دولت موقت به کار گرفته بود. برخی سازمانهای حزبی بلشویک تا مدتها نمی توانستند موضع مشخصی بگیرند. سازمان حزبی سامارا، که یکی از پرشمارترین سازمانهای حزبی بلشویک بود، تنها در 30 آوریل موضع مخالف گرفت. همچنین فراکسیون بلشویکی شوراها نمی توانست موضع مشخصی بگیرد، یعنی حتی در پتربورگ نیز خط لنین نتوانسته بود خط غالب و منسجمی را در میان بلشویکها ایجاد نماید. در شرایط قدرت چندگانۀ دولتی، به دست آوردن توافق شورای پتربورگ بسیار مهم بود و ن.س.چخیدزه بعنوان رئیس این شورا تا اکتبر به جلب پشتیبانی از وام دولتی سرگرم بود. در 22 آوریل در شوراها 2000 رای «آری» در برابر 112 رای «نه» به وام دولتی داده شدند. بدین ترتیب، وام دولتی برای گریز از قرضۀ خارجی از کشورهای امپریالیستی انگلستان و آمریکا، و همچنین برای خودداری از چاپ اسکناس بیشتر و ایجاد تورم، گزینه ای بود، که می توانست به اقتصاد بحرانی روسیه یاری برساند. و این در حالی بود، که دولت موقت می بایست دوران گذار از تزاریسم به سوی دمکراسی بورژوایی را در راه رفرمهای بیشتر پشت سر بگذارد. و دقیقا سیاست لنینی برای از کار انداختن دولت کرنسکی و ژرفا بخشیدن به بحران موجود به کار افتاده بود. برای لنین فرقی نمی کرد؛ او همان مخالفتی را در برابر دولت کرنسکی نشان می داد، که در برابر دولت تزاری نشان داده بود! نتیجه و بازتاب همین بحران را بیدرنگ در حکومت بلشویکی می توانیم پیگیری کنیم، که در پیوند با سیاستهای غلط ارضی و … لنینی گسترش و ژرفای بیشتری یافته بود. یعنی این موضوع بسیار مهم است، که هنگام سرنگونی یک دولت و سر کار آمدن دولتی دیگر، کشور تا چه اندازه در بحران فرو رفته باشد، زیرا بازتاب و نتایج بحران را دولت تازه می بایست به دوش بکشد، و اگر برای رویارویی با چنین وضعیتی آمادگی و برنامه ریزی کافی نداشته باشد، اگر شیرازۀ کارها از همان آغاز گسسته شود، کار دولت انقلاب زار خواهد بود. این همان نکته ای است، که می بایست در تحلیل شرایط پس از سرنگونی دولت موقت کرنسکی بدان توجه شود. افزون بر این، همانگونه، که گفتیم، سیاستهای بسیار نادرست و اتوپیستی لنین در برنامۀ ارضی، سیاست پولی و .. نیز مزید بر علت شده بودند.

باری، اکنون، که با فشرده ای از داستان پلاکاد آویخته شده بر دیوار کتابخانۀ ملی روسیه در بزرگراه نِفسکی آشنا شده و دانسته ایم، که این پلاکاد به چه رویدادی وابسته است، می بایست تفسیر درستی نیز از رویدادی داشته باشیم، که این عکس آنرا ثبت کرده است- و نقطۀ گرهی در همینجاست. در زیرنویس این عکس معمولا جملۀ «تیرباران تظاهرات آشتی جویانۀ کارگران و سربازان در 4 ژوئیۀ 1917» توجه را جلب می کند. اما بتازگی این جمله چنین نوشته می شود: «تحریک بلشویکها 5-3 ژوئیه. تیرباران شهروندان صلحجو سر تقاطع بزرگراه سادوُوایا و نِفسکی». بدین ترتیب، در اینجا ما با رویدادهای ژوئیۀ 1917 سر و کار داریم، که تاریخدان آمریکایی، آ.رابینُویچ بدرستی آن روزها را «خونین» نامیده بود. و لازم به یادآوری است، که همین «تحریک بلشویکها» در «یکشنبۀ خونین» نیز رخ داده بود. در آنروز در میان تظاهرکنندگانی، که به رهبری گاپون برای تسلیم درخواستهای خودشان به سوی کاخ زمستانی روان بودند، بلشویکهای مسلحی بودند، که می خواستند آن تظاهرات را به قیام مسلحانه تبدیل کنند. همین تاکتیک را لنین، تروتسکی و … در 4 ژولیۀ 1917 تکرار کرده بودند.

رویدادی تاریخی

در 3 ژوئیۀ 1917 گردان یکم احتیاط مسلسل برای سرنگون کردن دولت موقت، که ادامۀ «جنگ تا پیروزی» را اعلام داشته بود، به تظاهرات در پتربورگ پرداخت، که زیر تاثیر آنارشیستها و بخشی از بلشویکها انجام شده بود. لنین، تروتسکی و زینوویف در این تظاهرات نقش تحریک به درگیری و جنگ داخلی را ایفا می کردند. مسلسلچی ها توانستند صفوف گردان احتیاط را برهم بزنند، که در میانشان گروهانهای مسکو و نارنجک انداز نیز بودند. در سطح شهر تیراندازی به گوش می رسید. کامیونهایی با سربازان مسلح پدیدار شدند. اما رویداد اصلی در 4 ژوئیه هنگامی رخ داد، که بلشویکها به تظاهرات پیوستند. نیروهای وفادار به دولت از جبهه فراخوانده شدند و قزاقها نیز به آنها پیوستند. در سرتاسر بزرگراه نِفسکی شورشهای کوچکی برپا شده و از هر دو سو چندین تن کشته شدند. عکس مورد نظر یکی از این درگیریها را ثبت کرده است. روزنامۀ «بیرژُوییه ودوموستی» (اطلاعات بازار بورس) در این باره چنین نوشته بود: «سر ساعت 2 بعد از ظهر سر نبش سادووایا و نِفسکی هنگامیکه تظاهرکنندگان مسلح می گذشتند و مردم زیادی جمع شده و آسوده به آنها نگاه می کردند، از سمت راست خیابان سادُوایا صدای شلیک کرکننده ای برخاست و در پی آن تیراندازی انبوهی آغاز شد». پس از آنکه کفۀ ترازو به سوی نیروهای دولتی گرایش پیدا کرد، قیام رو به خاموشی گذارد. پس از این رویداد دستور دستگیری لنین، تروتسکی و زینویف داده شد، که تنها تروتسکی را توانستند بازداشت کنند.

تبلیغ بلشویکها تا امروز به ما گفته است، که سربازان مسلح دولت موقت کرنسکی به سوی مردم عادی و تظاهرکنندگان غیرمسلح آتش گشوده و حمام خون به راه انداختند. پرسیدنی است، که این دیگر چه تظاهرات آشتی جویانه ای بود، که زره پوشها و دو گردان سرباز در آن شرکت داشتند؟ و باید تاکید کنیم، مردم عادی، که نمی دانستند اوضاع از چه قرار است، به تماشا ایستاده بودند، اما با گشوده شدن آتش از دو سو، در این میان کشته و زخمی شدند. این نخستین حرکت برای کودتا علیه دولت کرنسکی بود، که اینبار از سوی اس-ارها برنامه ریزی شده بود. و تقریبا به همین صورت نیز کودتای بلشویکی در اکتبر رخ داد. و لازم به یادآوری است، که لنین تقریبا همیشه از کودتا (پیریواروت) سخن می گفت، نه از انقلاب (رولووتسیا) و این دیدگاه بلانکیستی لنین را در سرنگون کردن دولت به نمایش می گذارد.

 ب.سوکولوف، عضو کمیسیون جنگی اس-ار در «آرشیو انقلاب روسیه» ج 13، مسکو 1992» گفته است: «وظیفۀ کمیسیون انقلابی این بود، که بخشهایی از هنگ پتروگراد را جدا کند، که کمابیش استعداد جنگی داشته و همزمان، دارای ویژگی ضدبلشویکی باشند… و دارای آمادگی برای دفاع مسلحانه از مجلس موسسان باشند…». اما آوردن این نیرو به پایتخت  به خاطر همکاری نکردن کارگران راه آهن ممکن نشد. برای همین نیز گروههای کوچک، جداگانه و پنهانی (600 افسر و سرباز) را راهی پایتخت کردند. مبارزانی از کارگران دارای ساز و برگ بسیار ابتدایی و بد بودند، که نمی توانستند در دفاع از پایتخت به حساب بیایند. «سوم ژانویه، شب دیرهنگام، کمیسیون فوق العادۀ محافظت از پتروگراد به مردم هشدار داد، که « از هرگونه تلاش برای نفوذ … به کوی کاخ تاوریچسکی و اسمولنی، از 5 ژانویه با نیروی ارتش بشدت جلوگیری خواهد شد … همچنین بنا بر شهادت بونچ-بورِویچ، «فرمان رسمی برای متفرق کردن تظاهرکنندگان پیشبینی شده بود…». سربازان آغاز به ورود به پایتخت کردند. اول کسانی بودند، که دولت می توانست به آنها تکیه کند: نمایندگان هنگهای لاتوی، ناویهای کرونشتادت، دسته های موتوریزۀ گارد سرخ.

رویدادهای آنروز

 دانشجویان، دانش آموزان، کارمندان، افراد حزبی کادت با نشانه ها و پرچمهای سفید، بدون هیچ کارگر و یا سربازی به راهپیمایی پرداخته بودند. «تظاهرکنندگان از صبح در 9 نقطۀ تعیین شده از سوی اتحاد دفاع از مجلس موسسان آغاز به گرد آمدن کردند». شمار تظاهرکنندگان را بسیار گوناگون ذکر کرده اند-از 200 هزار تن تا 40 هزار تن. بیش از همه شمار 60 هزار تن را ذکر کرده اند. سپس شمار اندکی از کارگران کارخانه ها پیدا شدند با ارکستر سازهای بادی خودشان، که از همین گروه برخی ها کشته شدند، زیرا جلوتر از دیگران حرکت می کردند. یا.م.اسوردلوف در کنگرۀ سوم شوراها اعلام کرد، که در سرکوب تظاهرات ضددولتی 21 تن کشته شده اند. و اگر شمار تظاهرکنندگان را 40 هزار تن هم حساب کنیم، شمار کشته شدگان بسیار اندک می باشد و نشان می دهد، که «حمام خون» غلوی ناپذیرفتنی است، زیرا تعریف کرده اند، که حتی با مسلسل مردم را به رگبار بسته بودند. بدین ترتیب، آنگونه که از تعریفها برمی آید، این رویداد بیشتر مانند شورش اتفاقی مردم مسلحی می باشد، که در جو بیش از اندازه متشنجی بسر می بردند، که کودتاگران اس-ار آنرا آفریدند. هم دستگیرشدگان تظاهرات پتربورگ، و هم در مسکو، که تقریبا همزمان رخ داده و در آنجا تیراندازی در همۀ روز ادامه داشت و شورای محلی دوروگومیلوفسک را هم منفجر کرده بودند، با خودشان اسلحه و نارنجک داشتند. اما نمی توان همۀ تقصیرات را به گردن اس-ارها انداخت. آنها در لحظه های آخر از بیرون بردن رزمندگان خودشان کوتاه آمده بودند. اما پس چه کسی به لشگرهای سیمونوف و پراوبراژنسکی تلفن زده و گزارش تحریک آمیز نبرد با گردان لاتوی را داده بود؟ چه کسی باعث درگیری می توانست باشد، اگر سپاهیان از پادگانها بیرون می رفتند؟ همچنین رویدادهای پس از این را در مسکو چگونه می توان توضیح داد، هنگامیکه در سالگرد کشتار تظاهرات سال 1905 به سوی مردم شلیک شد؟ این را نه بلشویکها می توانستند انجام داده باشند، که خودشان این تظاهرات را سازمان داده بودند، و نه اس-ارها. زیرا در یادبود 9 ژانویۀ 1905 آنها با بلشویکها متحد بودند. پس چه کسی تظاهرات مسکو را به خون کشید (بیش از 30 تن کشته شدند)؟ پاسخ به این پرسش هرگز یافت نشده است.

در پایان برای مقایسه و روشن نمودن موضع واقعی و اصول اعتقادی بلشویکها دربارۀ تیرباران تظاهرات مردم، می بایست متذکر شویم، که بلشویکها از آغاز تسخیر قدرت، هم در سرکوب تظاهرات ناویهای کرونشتات، و هم در به خون کشیدن تظاهرات مردم غیرمسلح مثلا در 5 ژانویۀ 1917 در پتربورگ تردیدی به خود راه نمی دادند. همچنین نگاهی به تظاهرات صلح آمیز 27 فوریۀ 1917 با شعار «همۀ قدرت به دست شوراها» (5)  و نیز به تظاهرات آرام 18 ژوئیه (6) نگاهی می اندازیم، تا موضوع برایمان بهتر روشن شود: در این عکس، روی پلاکاد سمت راست نوشته شده است: «مرگ بر وزیران کاپیتالیست»، روی پلاکاد وسط «قدرت به دست شورای نمایندگان کارگران، سربازان و کشاورزان»، و روی پلاکاد سمت چپ «توزیع عادلانۀ فراورده ها» نوشته شده است. اگر برخوردی چنین خونین با تظاهرات مسالمت آمیز صورت گرفته باشد، پس منطقا می بایست چنین سرکوبی ادامه یافته باشد، نه اینکه چند روز پس از چنین رویدادی شاهد تظاهرات آرام باشیم، تا آنکه به کودتای بلشویکی اکتبر برسیم. در واقع، زمام امور در سال 1917 از دست تزار بیرون رفته و قدرتی چندگانه بر کشور فرمانروایی می کرد. کودتای بلشویکی را ابتدا اس-ارها می خواستند پیاده کنند، که تصمیم نهایی را نتوانستند بگیرند. همچنین، پیش از همه این کادتها بودند، که به مواضع بورژوا-دمکراتیک نزدیک و نزدیکتر شده و کودتای ضدسلطنتی خود را به اجرا گذاردند و انقلاب فوریۀ 1917 شکل گرفت.

1-http://club.foto.ru/classics/photo/186/

2-http://653.webhosting0.1blu.de/postery/russian-revolution-1905-bloody-sunday

3-http://club.foto.ru/classics/photo/186/

4-http://artcyclopedia.ru/plakat_zaem_svobody_1917-kustodiev_boris.htm

5-http://nnm.me/blogs/OlDi/fevral-1917_edva_ne_ugrobil_rossiyu/

6-http://club.foto.ru/classics/photo/185/