دیدگاه و یاداشتهای شما مقالات انتخابی مقالات شما

ایران در چهار راه بلاتکلیفی

ایران در چهار راه بلاتکلیفی

داود احمدلو

ما به عنوان مدعیان انسانیت و ایرانیت و برای مبارزه در راه ایجاد یک جامعه برابر حقوقی(سوسیالیسم) که دمکراسی هم بتواند حرف خود را بزند، نمی توانیم فقط با دادن شعار از حقوق مردم دردمند ایران که هر لحظه در زیر پرچم این رژیم اسلامی حتا برای کوچکترین خواسته اولیه زندگی شان تحت فشار دائمی باشند دفاع کنیم.

تجربه به بما نشان داده که هر اتفاقی در ایران افتاده ، چه از بلایای طبیعی، چه تحریم‌ها و یا شیوع بیماری ها ، رژیم از آن به گونه ای بهره وری کامل نموده ، اگر نگاهی عمیق تر از شروع تحریم‌ها گرفته تا حوادث طبیعی به اوضاع بیندازیم، همه آنها به نفع رژیم بوده است، بطور  منطقى و از نگاه اقتصادی، بخش فقير جامعه بعلت دست تنگی مالی بطور معمول(بجز موارد استثنایی) کمتر تا سطح تحصیلات عالیه پیش میرود و در نتیجه از نظر بازار کار در بخش‌های پایین اجتماعی مشغول است و اصولا دستی در کارهای پر درآمد ندارد ، در نتیجه این کمبود مالی به آنها فرصتی برای اندیشیدن به مسائل دیگری به جز سیر کردن شکم خود و یا خانواده شان نمیدهد و این دلمشغولی را برای آنها در الویت قرار داده و دیگر موضوعات را برای آنها چه از نظر سیاسی ، محیط زیستی و در نهایت مسائل اجتماعی در حاشیه قرار میدهد و بندرت برای درخواست این چنین تقاضاهایی اقدام به تظاهرات کرده و قدم درخيابان ميگذارند ، از بخش ثروتمند جامعه هيچ انتظارى نمى توان داشت ، چون تحريمها براى آنها منابع درآمد و موقعیت های جديدى را برای ثروت اندوزی ايجاد میکند و در صورتی از هرگونه امکانات رفاهی برای مردم جامعه حمایت میکنند که که منافع مالی آنها را حفظ کند و در راستای تجارت آنها باشد، ميماند بخش متوسط جامعه که معمولا بخش عظیمی از آنها طبقه روشنفکر جامعه را تشکیل می‌دهند و چون اصولا در بخش‌های اداری و تولیدی جامعه پست های حساسی را دارند (به نوعی موتور اقتصادی هر جامعه ای میباشند) و در نتیجه از نظر زندگی اقتصادی دچار کمبودهای آنچنانی مالی نمی باشند و در تمام دنيا ، چه براى عدالت اجتماعى ، آلودگى محيط زيست، آموزش و پرورش ، سلامتى روان كودكان ، حقوق زنان ، آزادى بيان ، حقوق شهروندى میدان داری میکنند و این بخش از جامعه است که برای رسیدن به این خواسته ها ، سازمان دهى تظاهرات خيابانى عليه دولت هاى را به عهده میگیرد،‌ و بطور معمول تمامی دولت‌ها حتا در جوامع غیر دمکراتیک سعی میکنند که به این بخش از جامعه امتیازاتی بیشتر از طبقه فقیر جامعه  بدهند و آنهم به این دلیل که ساکت بمانند، ایران هم از این قاعده مستثنا نیست.

در ایران از همان ابتدا و شروع اعتراضات برای آزادی های اجتماعی، این بخش از جامعه بوده که مردم را به خیابان ها آورده، حال اگر رژیم خود را در تحریم اقتصادی ببیند و نتواند پول کافی برای انجام کارهایش بدست آورد به اولین منابعی که دست درازی میکند همان امتیازاتی است که طبقه متوسط از آن برخوردار است در نتیجه از کاستن آنها کما بیش به مقصود خود در کوتاه مدت میرسد و این بخش از جامعه را به سمت طبقه فقیر تر هدایت میکند، در این صورت طبقه متوسط که تا دیروز مشکل مالی برای زندگی نداشت دچار کمبود مالی گشته و در نتيجه آن نيرویی را که صرف مسائل اجتماعى ميكرد را بايد بکاهد و آنرا برای معيشت روزانه خانواده اش بگذارد ، اينجاست كه رژيم هاى ديكتاتور ديگر نگرانى نخواهند داشت و نيازى به آوردن نيروهايشان به خيابانها، براى سركوب تظاهرات و اعتراضات ندارند، چون عملا اعتراضاتى در كار نخواهد بود و رژيم با خيالى آسوده همچنان به يكه تازى خود ادامه خواهد داد.

حال اگر به تمام این مسائل،  خطر ویروس کرونا را هم اضافه کنیم، دوباره خواهیم دید که رژیم است که از آن بهر میبرد، چون مردم ایران خیابان ها را ترک کرده و در انتظار فاجعه ای که پیش روی آنهاست در دلنگرانی به سر برده و یا در حال دفن مردگانشان خواهند بود و دیگر به عنوان نیرویی که دارای پتانسیل برای برخورد با حکومت بود به حساب نخواهند آمد و این همان چیزی است که رژیم بدون کوچکترین هزینه ای بدان دست خواهد یافت، بهر روی عدم کارایی رژیم را تا به حال در هر مورد حتا در کوچکترین حوادث طبیعی که مردم را به حال خود رها کرده دیده ایم چه رسد به این مورد ویروس کرونا که عدم شیوع آن کاری است بس کارشناسانه که رژیم نه تجهیزات کافی برای آن دارد (اگر اندک تجهیزاتی هم داشته باشد برای مزدورانش است و نه برای مردم) و نه تکنیک مبارزه با آنرا میداند، اینجاست که می بینیم  هر فاجعه انسانی که پیش بیاید رژیم است که بهره وری می‌کند ، مرگ و میر مردم دلنگرانی رژیم نیست و نخواهد بود، چون تا این زمان وجود مردم ایران فقط برای تولید ثروت برای جیب های طویل سران این رژیم نامردمی بوده است و انسان دوستی و ارزش برای انسان‌ها و حق شهروندی در ادبیات رژیم هرگز جایی نداشته است، حال ما چه ابزاری در دست برای مبارزه داریم؟ بدبختانه در شرایط فعلی حتا به خیابان‌ها هم نمی توانیم سرازیر شویم، از خیزش آبان ماه به بعد، در گوشه و کنار مملکت کماکان نیرو های مبارز و مردمی بصورت پراکنده ، رژیم را آسوده نگذاشته اند، اما در شرایط حاضر مردم ایران از نظر عملی فاقد هرگونه امکانات میباشند، حتا برای همین اعتراضات کوچک هم جایی نیست ، چون عملا در شرایط فعلی،  مبارزه با ویروس کرونا جایش را با مبارزه برای آزادی بر علیه رژیم تغییر داده و فریاد برای آزادی به مرحله دوم نزول کرده، بهر صورت برای نگارنده،  تنها نسخه ای را که مخالفان رژیم در این بزنگاه می‌توانند  برای مردم ایران بپیچند، بطور جدی برای اتحاد و همبستگی نیروهای دمکراتیک برای تشکیل جبهه ای مشترک در پشت یک جریان فکری که می‌تواند آینده و آزادی ایران را تأمین کند پای به میدان گذاشته و امیدی دوباره در مردم ایجاد کرده و آنها را به پیوستن به دیگر آزادی خواهان تشویق نمایند.

به امید آزادی ایران،

ایران هرگز نخواهد مرد

داود احمدلو،   اول ژانویه ۲۰۲۱